رمانی معترضانه اجتماعی-سیاسی(در شهری که همه کورند)
داستانی که سگی همدرد قهرمان داستان(همسر پزشک) می شود،مگر انسانها مرده اند!!!
داستانی که دزدی به بهانه کمک به شخص کور، اتومبیل او را دزدید!!! اشاره به
(در این دنیا که مردانش عصا از کور می دزدند)
داستانی که دولت تنها راه نجات را جدا کردن کورها از بقیه می داند، اما نتیجه معکوس دارد!!!
نویسنده کتاب(ساراماگو) ميگويد:« اين كوري واقعي نيست ، تمثيلي است. كور شدن عقل و فهم انسان است. ما انسانها عقل داريم و عاقلانه رفتار نميكنيم....»
خلاصه داستان:
در شهري بدون نام و زماني بدون تاريخ، ناگهان مردي پشت يك چراغ راهنماي رانندگي، كور مي شود. كوري مرد، نه يك كوري سياه، بلكه نوعي شناوري در مهي روشن است. دزدي مرد كور را ـ شايد از روي ترحم ـ به خانه اش مي رساند اما خودروي او را مي دزد.مرد كور با كمك همسرش، به مطب يك چشم پزشك مي رود تا بلكه علت نابينايي خود را دريابد. اما چشم پزشك هيچ دليلي براي كوري وي نمي يابد. او حتي در كتابهاي پزشكي اش هم چنين نمونه اي را نخوانده است.كوري سفيد چون بيماري اي واگيردار گسترش مي يابد. چشم پزشك كور مي شود. كوري دامن بيماران مطب وي را هم مي گيرد. پيرمردي يك چشم، دختر بدكاره اي با عينك دودي و پسركي با چشم لوچ.چشم پزشك زود دولت را خبر مي كند....
اعضای محترم رمان زیبا و با مفهوم "کوری" را از کتابخانه عطاملک جوینی به امانت بگیرید!!!
ادامه مطلب
[ چهار شنبه 27 شهريور 1392برچسب:کوری,ساراماگو,نقدرمان کوری,برنده نوبل1998,رمانهای زیبای جهان,کتابخانه عطاملک جو ینی,,
] [ 10:34 ] [ ،سعید فیضی، ][